با شمارۀ سه؛ آمیزه ای تاثیرگذار از خنده و خودکشی
به گزارش وبلاگ اسلیم، اینکه کسی شدیدا افسرده باشد و قصد خودکشی داشته باشد اصلا چیز خنده داری به نظر نمی رسد. اما فیلم با شمارۀ سه تاریک ترین موضوع ممکن را انتخاب نموده و یک کمدی سیاه خنده دار و تاثیرگذار از دل آن بیرون کشیده است. این فیلم خوش ساخت و خلاقانه اولین ساختۀ بلند جرود کارمیشل است که خودش قبل از این به عنوان استندآپ کمدین فعالیت می نموده است.

به گزارش وبلاگ اسلیم؛ داستان این فیلم دربارۀ دو دوست قدیمی است که تصمیم گرفته اند با هم خودکشی نمایند و شکل خودکشی شان هم اینطور باشد که تا سه بشمارند و به همدیگر شلیک نمایند. فیلم از همان ابتدا بسیار گیرا و پرکشش آغاز می گردد. ما وال (با بازی کارمیشل) و کوین (کریستوفر ابوت) را می بینیم که اسلحه هایشان را به روی یکدیگر نشانه گرفته اند و آغاز می نمایند به شمردن. اما قبل از اینکه نتیجۀ کار را ببینیم فیلم ما را به صبح آن روز می برد تا اتفاقات آن روز را از ابتدا تماشا کنیم.
کوین به خاطر یک خودکشی ناموفق در بیمارستان روانی است و دلش می خواهد از آنجا فرار کند. وال هم در یک شرکت فراوری خاک باغچه کار می نماید. وال از خودش، شغلش و همکارانش متنفر است؛ طوری که وقتی مدیرش خبر ترفیع گرفتنش را به او می دهد اصلا راضی نمی گردد. وال بعد از کار به تماشا دوستش می رود و با زیرکی او را از بیمارستان فراری می دهد. حالا می رسیم به همان لحظۀ اول فیلم؛ اما قبل از اینکه آن ها ماشه را بکشند کوین می گوید یک کار ناتمام دارد که باید انجام بدهد. او می خواهد از روانپزشکی که فکر می نماید زندگی او را نابود نموده انتقام بگیرد.
وال هم تصمیم می گیرد قبل از اینکه خودش را بکشد یک بار دیگر به سراغ پدرش برود و سعی کند از او پول بگیرد تا آن را به نامزدش بدهد. به همین دلیل آن ها تصمیم می گیرند یک روز خاص را برای خودکشی مشخص نمایند و قبل از آن به کار های ناتمامشان برسند. اما همین کار های ناتمام برای آن ها تبدیل می گردد به یک ماجراجویی غیرمنتظره و سفری به سمت درک عمیق تر زندگی.
فیلم با شمارۀ سه به هیچ وجه خودکشی را مسخره نمی نماید یا آن را به عنوان چیزی بی اهمیت نشان نمی دهد. بلکه دقیقا برعکس؛ این فیلم با وجود اینکه کمدی است، اما به طرز هوشمندانه و تحسین برانگیزی ما را به عمق تاریک ترین احساساتی می برد که می توانند باعث شوند یک آدم در زندگیش احساس بن بست کند.
کوین از کودکی با افسردگی دست به گریبان بوده و از زمانی که یادش می آید روحش آزرده و درهم شکسته بوده است. وال هم هیچ انگیزه ای در زندگی ندارد و مدت هاست که نمی داند فردا صبح با چه امید و اشتیاقی باید ازخواب بیدار گردد. هر دوی آن ها در بیشتر دوران زندگی شان از زورگویی و قلدری دیگران رنج دیده اند.
کوشش آن ها برای رو به رو شدن با آدم های منفی زندگیشان به موقعیت های خیلی خنده دار و غافلگیرنماینده ای منجر می گردد. یکی از چرخش های اصلی فیلم هم جایی اتفاق می افتد که معلوم می گردد کوین یک راز مهم را از وال پنهان نموده که آشکار شدن آن خیلی چیز ها را تغییر می دهد.
با شمارۀ سه اصلا حالت شعاری ندارد و نمی خواهد همۀ مسائل را با گفتن جملات مبتذل و پیش پا افتاده دربارۀ ارزش زندگی حل و فصل کند. این فیلم بیماری و آشفتگی روانی را با نگاهی بسیار صادقانه و شفاف مورد ملاحظه قرار می دهد. قرار نیست هیچ پاسخ سطحی و ساده ای در کار باشد که بخواهد در یک لحظه همه چیز را عوض کند. یک درمان یکباره و موقتی نمی تواند آدم ها را از چنین موقعیت تاریک و رنج آوری بیرون بکشد. اگر توصیه ای در این فیلم باشد این است که قبل از اینکه به نقطۀ بدون بازگشت خودکشی برسید یاری بخواهید! دردتان را بازگو کنید! هیچ کس نمی تواند به تنهایی با افسردگی مبارزه کند.
- کارگردان: جرود کارمیشل (Jerrod Carmichael)
- فیلمنامه نویس: آری کچر (Ari Katcher)
- بازیگران: جرود کارمیشل، کریستوفر ابوت (Christopher Abott)، تیفانی هدیش (Tiffany Haddish)
- امتیاز: 7.1/10
منبع: movieweb.com
منبع: فرارو